۱۳۸۹ مرداد ۱۵, جمعه

برزخ آگاهی شهودی(2)

 قسمت دوم - دکترع. نجل رحیم

به عبارت دیگربا توسعه‌ی امکانات فرهنگی که خود حاصل فعالیت آگاهانه نمادین مغز انسان است،پیوند زمانی لازم برای تداوم اندیشه‌ی منطقی فراهم می‌شود و در این فضای مجازی خلق شده از تداوم زمانی توسط عناصر فعال فرهنگی است که انسان به اعتبار و ارزش نیروی خلاق منطق و عقل پی می‌برد و موفق می‌شود تا جهان بیرون را به نفع خویش دگرگون کند. اما آنچه که در نیمکره دیگر بازآفرینی می شود شهودی است.(9) حضور ناگهانی و بدون مقدمه دارد، مهم‌تر این که معرفتی است که اجزاء و چگونگی روند تکوین سیر تحولی و شکل گیری آن از دسترس آگاهی مغز انسان خارج است(2). این ویژگی در فعالیت شهودی است که آن را رازآمیز و ابهام آلود جلوه می‌دهد. از طرف دیگر،فعالیت شهودی مغز، آن‌گاه که به آگاهی می‌رسد، نیازی به فراخنای زمان ندارد، زیرا که در امتداد آن نمی‌گسترد و اینطور به نظر می‌رسد که از چنین قیدی آزاد است و به ابدیت تعلق دارد. این است که معرفت ناب شهودی مطلق و همه زمانی پنداشته می شود.
روند ناخودآگاهانه اندیشه شهودی - پیش از حضور در آگاهی- در پیوند با عواطف و هیجاناتی قرار دارد که ا زبخش‌های پایینی مغز منشاء گرفته و بنابراین فعالیت برخاسته از چنین روندی که با شور زندگی اجین است، اگر در اندیشه منطقی مورد آزمون قرار نگیرد، در کرتکس مغز به عشق و ایمان می رسد و به یقین بدل می شود. برخلاف اندیشه منطقی، در فعالیت شهودی مغز نیست، بلکه آنچه لازم است تنشی است همراه با انتظار تا لحظه موعود ظهور اندیشه در عرصه خودآگاه فرارسد.چنین است که در سیر نیازی به کنش آگاهانه برای رسیدن به معرفت ، فعالیت شهودی در عرفان نیز چنین سکون و سکوت پرتنشی برای دریافت رموز عالم اساسی می‌نماید. حتا ماهیت فعالیت شهودی در مرحله آگاهی - در زنجیره اندیشه منطقی و علمی، هم‌چنین در خلاقیت هنری قبل از تولد اثر نیز با انتظار کشدار و پرتنش همراه است. 
"شب در کمین گمنام و ناسرود/ چون جغدی در زیج رنج کور/ می‌جویمش به کنگره ابر شب‌نورد/ ای شعر ناسروده! بی تک اختران دور/ ...تا صبح زیر پنجره کور آهنین/ بیدار می‌نشینم و می‌کاوم آسمان/ در راه‌های گمشده لب‌های بی‌سرود/ ای شعر ناسرود! کی گیرمت نشان"(5)
در کمدی الهی دانته، در سفری ذهنی ،"ورژیل" نماد عقل انسانی،دانته شاعر را به برزخ- نه فراتر از آن- می برد، ولی این "بئاتریس" نماد دانایی و زیبایی مطلق است که او را به بهشت،آنجایی که همه چیز به وحدت و یگانگی می رسند هدایت می‌کند. در این اثر هنری خصلت رازآمیزی و پنهان بودن روند تکوین فعالیت شهودی مغز انسان و تمایل آن به وحدت‌بخشی و یقین پنداری - ویژه این نوع اندیشه - جذبه‌ای عرفانی می آفریندکه در نماد بئاتریس در سفر به بهشت - یعنی مکانی خیالی برای سعادت و آرامش روانی - عرضه می‌شود(3).
در معرفت شهودی، دریافت آگاهانه به صورت وحدت گرایش دارد و روان انسان خودآگاه در این نوع معرفت از پریشانی در وادی گوناگونی، بی‌ثباتی و بی‌اعتباری دنیای منطق و عقل به دور است. چنین است که در سیر و سلوک عرفانی نیز نهایت سفر دستیابی به حقیقتی یگانه و مطلق است و دنیای منطق و عقل، دنیایی ساختگی و بی‌اعتبار جلوه می‌کند که هیچگاه انسان را به سوی دانایی مطلق هدایت نمی‌کند و به عبارت دیگر پای استدلالیان چوبین به نظر می‌رسد.
                                                                                               .... ادامه دارد
* مجله‌ی آدینه - ش71 - سال 1371-ص
پانویس‌ها:
2) Bastick.T.intuition, How we think and actJohn Wiley&sons-New York 1982 pp51--62
3)Noddings.N. and Shore p.J.Awakening, the inner eye
5)احمد شاملو. مجموعه اشعار. جلد اول(1329-1343(کانون انتشاراتی و فرهنگی بامداد- آلمان غربی1367ص 99-101(شعر گمشده)

9)دکتر ع. نجل رحیم- جغرافیای آگاهی مغز انسان- آدینه - ش 69- آبان 1360- ص 60


هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر