نگریستن در آینه خوب است از اینرو که میشود تأثیر زمان، رفتار و حتی آبوهوا را در چهره دید. بهنظر من خواندن رمان و داستان فارسی چیزی از جنس نگریستن به آینه است تا دیدمان در نگریستن به خود توانا باشد اما گاه میشود(و باید) آینهٔ دیگری را، بخصوص اگر نزدیکمان نشسته باشد، قرض گرفت و در آینهٔ او به خود نگریست چون آینهها هم، مثل تمام اشیا، لِم دارند و عادت همیشگی نگاه کردن در یک آینه، بهمرور، عیبهای خود آینه را از یادمان میبرد؛ خراشی را روی آن، لبپریدگی قدیمیاش را یا زیاده تیره یا روشن نشان دادن تصویر را. اگر در آینهٔ همسایه نگاه کنیم ضرر نکردهایم؛ چون اگر آینهٔ خودمان ما را نازیباتر از آنکه هستیم مینمایاند، آینهٔ همسایه دلشادمان میکند ولی برعکسش هم ممکن است و در اینصورت، سعی بر زیباکردن نازیبایی نادیده خواهیم کرد یا لااقل نگاهی واقعبین مییابیم. رمانها و داستانهایی که درباره ما ولی از سوی نویسندگان غیرایرانی نوشته شده است، چیزی از این دست است. رمان «علی و نینو» در آذربایجان میگذرد، در شهر باکو و در اول آدم خیال میکند نویسنده خود آذربایجانی است اما در پسگفتار مترجم هویت نویسنده روشن میشود. شخصیت اصلی این داستان، علی، رگ و ریشهای ایرانی و شیعه دارد و عاشق دختر گرجی مسیحی، نینو، است. عشقی پر فراز و نشیب که مثل تمام عشقهای عالم غرق در زیبایی است اما موقعیتی برای نویسنده فراهم کرده تا اختلافات قومی- مذهبی را در دل تاریخ نشان دهد و پایبندیهای هر کدام از دو جوان را به ریشه های خود همانطور که گریزهایشان را از سنت. داستان در اواخر دوره احمدشاه میگذرد و زمزمههایی درباره قرارداد ۱۹۱۹ به گوش شخصیتهای داستان میرسد. در فصل کوتاهی که علی و نینو از آشوب آذربایجان به ایران پناهنده شدهاند، آینهٔ غیر(همسایه) به بازتاب چهرهٔ تاریخی ما میانجامد: اشراف متفرعن، فراری از جنگ(جنگیدن برای وطن را کاری دون شأن میدانند). از دید راوی شعر و شاهنامه خواندن هنر آنهاست که بسیار به آن فخر میفروشند. راوی، تا عقب نماند از آن جمع شعر خوان، رباعی خیام میخواند. دهانشان بسته میشود و به تحسین سر تکان میدهند اما راوی میگوید من برای وطنم جنگیدهام. با کراهت او را سرباز لقب میدهند، همانها که معتقدند قرارداد ۱۹۱۹ به نفع ایران است چون در اینصورت آنها مینشینند و به شعر و هنرشان میرسند و کافران(غربیها) برای آنها پل و جاده میسازند! راوی به شعر شاعران نوگرا هم اشاره میکند(اگر اشتباه نکنم بطور خاص به عشقی)؛ شاعری که شعرش نه در محافل کرسینشین اشراف با خواجهها و حرم و تبخترهای عتیقهشان که در کوچهها و نزد مردم خوانده میشود. علی و نینو گذشته از اینکه ماجرای نابی است از عشق در روزگاری که عشق کیمیا شده، فصل زندگی شخصیتها در ایران، بسیار خواندنی است چون از چشم غریبهای آشنا به آنچه مینگرد که به عنوان ایرانی همواره به آن مفتخر بودهایم یعنی صلح دوستی و شعر اما در چشم همسایه همان نیست که ما میبینیم.#علی_و_نینو را نویسندهای با اسم مستعار قربان سعید نوشته و #کوشیار_پارسی آن را ترجمه کرده است. برای پیدا کردن رد نویسنده باید کتاب را تا آخر خواند تا به پسگفتار آن رسید. نسیم خاکسار با نقل به مضمون از پسگفتار این کتاب درباره نویسنده چنین نوشته است: «نام (نویسنده کتاب)، بیش از پنجاه سال نهفته ماند تا به کوشش این پژوهشگر مشخص شد که نام اصلی نویسنده "لو نوسیم باوم"Lev Nussimbaum یک شخص یهودی بوده است. تام ریس در ادامه این پسگفتار مینویسد: لو نوسیوم باوم (نویسنده این کتاب) روزی عاشق دختر جوانی روسی زیبایی شد که شبی در آپارتمان پاسترناک( نویسنده کتاب دکتر ژیواگو) دیده بود و یک سال تمام دنبال او بود. دختر اما دست رد به عشق او زده و با رقیباش ازدواج کرد. اما لو عشق نخست اش را هرگز از یاد نبرد: سال ها بعد، به زمان استفاده از نام قربان سعید، از این زیباروی روسی ساکن برلین برای پرداختن شخصیت داستانی نینو سود جست و رمان علی و نینو را نوشت، با پایانی خشن و غم انگیز برای علی.» یادداشت آقای نسیم خاکسار بر این داستان خواندنی است و در این آدرس است.
«نشر آفتاب ناشر این کتاب است اما بیشک پی.دی.اف آن را خواهید یافت چه بسا از سوی ناشر یا مترجم اثر. ناشر در توضیح این داستان چنین نوشته است: «علی و نينو يکی از شاهکارهای ادبيات ِ جهان است. کتابی با نيروی ِ نادر ِ زيبايي. داستان عاشقانهی علی شيروانشير، جوان مسلمان اشرافزاده، و نينو کيپريانی، دختر بازرگان مسيحی در آذربايجان ِ زمان انقلاب روسيه و جنگ نخست جهانی روی میدهد.»
*
شرح عکس: تصویر مجسمهی علی و نینو است در شهر باتومی گرجستان. مجسمه بر پایهای چرخان بنا شده است و با چرخش پایهی چرخان، دو دلداده از هم دور و به هم نزدیک میشوند. این دوری و نزدیکی سمبلی است از عشق پر فراز و نشیب و غمگین این دو دلداده.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر