دانه در دهان مور- محبوبه موسوی
هر انسانی – چه زن باشد و چه مرد- در درون خود ، دو هستی را یدک میکشد ؛ ذات زنانه وذات مردانه. ذات زنانه و ذات مردانهی درون انسان گاه با یکدیگر کشمکش دارند ، گاه موجودیت یکی بر دیگری فائق میآید و گاه هر دو در تعادل ذاتی درون فرد به آرامش میرسند. جریان خلق هنری ،جریانی ست که بین دو هستی زنانه و مردانهی درون آدمی تعادل ایجاد میکند . هنرمند، در خلق خود به این تعادل دست مییابد ، اثرش تمام میشود و بعد غلیانهای درونیاش آغاز میشود تا برای رسیدن به تعادلی دیگر از آن بهره جوید. طبیعی ست که زن یا مرد بودن در برتری گاه به گاهی یکی از این دوحس بر دیگری نقشی اساسی دارد.
دستی بزرگ و کار کرده دراز میشود ، یکی از گونیها را برمیدارد. مورچهای به سختی از لای چین و چروکهای کیسه، خود را آزاد میکند ، دانهای به دهان گرفته و همزمان تعادل خودش و دانه را نگه میدارد.ادامه...
موسالا Mosala می گوید: « تحت ستم قرارگرفتن مردان تراژدی است، تحت ستم واقع شدن زنان سنت است.»
چند روز پیش در روزنامه ی شرق مقاله ای در مورد زنان از فرشته توانگر خواندم « زنان زن باقی می مانند.»می خواستم نام این نوشته را زنان زن باقی می مانند بگذارم. راستی چرا کسی زنی را که داستان هایی در مورد زندگی زنانه می نویسد جدی نمی گیرد؟ راستی اگر از من و شما هم بپرسند چرا در دو دهه ی اخیر، نویسندگان زن ایرانی غیر از عصیان های شخصی ، از مسائل اجتماعی و سیاسی نمی نویسند، چه می گوییم؟ادامه...
هزارتوی زبان: فرزانه خدابنده
در با ور هستی شناسانه ی باستان ،هستی نیز ازدو نیروی مذکر ومونث تشکیل شده واز همکاری آن دوهستی برقرار است . دو جنس انسانی هم شاید دو روی سکه ای بوده اند که دربازی زندگی ارزشگزاری متفاوتی شده اند؛ هستی با تعارض خویش کنار امده اما انسان از یگانگی به بیگانگی رفته وپس از آن تعارض اجتناب ناپذیربوده است. آنگاه خلائی درهستی مشاهده شده واینک می رود تا این فضای خالی پر شود.آیا روزی این خلاء پر خواهد شد؟ شاید این نگاه بسیار ساده بینانه وآرمانگرایانه باشد.ادامه...
این یک سندرمِ شایع و تا حد زیادی خطرناک و مسری میان ادیبان است که آنها را نسبت به واژههایی مثل زنانهنویسی، ادبیات زنانه، خط کشیهای زنانه و مردانه در ادبیات و اساسا هرچیزی که بشود یکجوری زنانهاش کرد و یا بدتر از آن، عاری از مردانگیاش دانست، مسئلهدار میکند.ادامه و نیز از همین قلم .
ذهن مسطحه و ذهن فضایی و زنانهنویسی: مرتضا خبازیان زاده
زنی که در جامعهای مرد سالار بهدنیا آمده و رشدکرده و بالیده ، زنی که نمیتواند یا نمیخواهد ذهنیت زنانهی مستقلی داشتهباشد – و چهبسا این ذهنیت را مردود میشمارد – به هیچوجه نمیتواند زنانهنویس باشد چرا که او اصلا زنانه نمیاندیشد ، زنانه سخن نمیگوید و واضح است که زنانه نخواهد نوشت . نگاه کنید به "دا" و آثاری از این دست که از آبشخور ذهنیت مسلط در جامعه سیراب شدهاند.ادامه
زنانه نويسي و موانع مذكر در رشد خلاقيت هاي ادبي: علیرضا ذیحق
يكي از ويژگي هاي هنر ، هميشه بي رحمي و جبار بودن آن است و حدف نامهايي كه حتي در رده هاي متوسط جاي دارند و اين نيز برمي گردد به راز جاودانگي در هنر كه هميشه يك عده را در مسير زمان جا مي گذارد و فقط آناني را تا ايستگاه آخر با خود مي بَرَد كه نبوغ و افسوني خاص را در خلاقيت آنها ، مي شود سراغ گرفت . اما هر عصري نيزبراي خود چهره هايي دارد و بعضا هنرمنداني پابه عرصه ي خلاقيت مي نهند كه قادر به تسخير دلها و قلوب مي شوند و طبيعي است كه پاره اي جاودانه مي زيند و بسياري نيز در تلطيف و رشد و ذوق عصرو نسلي كه بعد ها مي آيند تأثيرات شگرفي مي نهند و هرچند كه هرگز از آنان به عنوان غول هاي هنر ، يادي نشود...ادامه...و نیز درمارال بخوانید.
نمیتوانم زنانه ننویسم: فریبا حاج دایی
من به یک برزخ در نویسندگی باور دارم. زنانهنویسی برزخ است چون هنوز نمیدانیم که توازن کجاست و انصاف در نگاه به دنیا چیست. پس فعلاً بگذارید ما از خشمهای فروخورده کف برزبان بیاوریم تا وقتی توفانِ درونیمان فرو نشست و از سرخوردگیهای تمامی زنهایِ نسلهای قبل از خود، که به ما میراث رسیده، خلاص شدیم و شانهمان از زیرِ بارِ رنجِ کهنسالِ زنانِ ماقبلمان سبک شد آنوقت خواهیم دید اصلاً زنانه یا مردانه نویسی محلی از اعراب دارد یا نه.ادامه
صدای مخالف؛ نگاهی متفاوت و منتقد به مقوله ی زنانه نویسی
محمل تئوریک تمام این ساده نگری و ویژگی برشمردن های گتره ای همان نظریه انقلاب زبانی ژولیا کریستوا است؛ نظریه ای که می گوید ساختارهای زبانی که سالها در خدمت بازتولید ظلم به زنان و نظام فرهنگی مردسالار بوده است را نباید استفاده کرد. گزاره ی کریستوا را کنار می گذارم و می خواهم صرفا در باب آن چیزی صحبت کنم که در فضای فرهنگی ما توسط عده ای از زنان نویسنده، وبلاگ نویس و همگی فرهیخته به عنوان «نوشتار زنانه» نام برده می شود...ادامه و نیز
از زبان دیگران
ادبیات زنانه میتواند مشخصاً فمینیستی نباشد. به این معنا که به این قصد نگاشته نشده باشد. بر اثر یک ضرورت درونی یا بیرونی نوشته شده باشد اما نتیجه آن شناساندن شعور زنانه یا حساسیتهای زنانه باشد.اینجا بخوانید.
مسعود احمدی : جهان مردانه ، زنانه نویسی و رمانتیسم
آنیما یا بخش زنانه شاعران رمانتیک مرد نیز مربوط و معطوف است بانی انگیزه هایی می باشند که اغلب شاعران بزرگ رمانتیک را به سمت زبان زنده و پویای مردمی رانده اند که به ضرورت فارغ از جنسیت شان رو در روی نظم مسلط و جبار مردانه یی قرار دارند که در زبانی سخت منقبض ، منضبط ، مقتدر و طبعا ً نفوذ ناپذیر و مصنوع و مفاخره آمیز متعین و متجسد می شود.اینجا بخوانید
باید توجه داشت که مفهوم "ادبیات زنانه" همواره باری جنسیتی را در خود حمل میکند و این جنسیت همان چیزی است که داغ سدهها اسارت و سرکوب تاریخی را بر خود دارد. زن هنرمندی که میخواهد براستی به ندای درونی "من ِ سرکوب شده"ی خویش دل سپرد و از خشمها و جنگها و آرزوها و عشقهای فروخفته و خود سانسور شدهاش بگوید و ترجمان این "من" ممنوع و نکوهیدۀ زنانه شود، چارۀ دیگری ندارد جز اینکه در زبانش پرووکاتیو شود.اینجا بخوانید.
مهتاب کرانشه:مروری كوتاه بر داستان نویسی زنان ایران
در سالهای بعد از انقلاب روند داستان نویسی زنان با رشدی انفجاری مواجه شد؛ به طور مثال بر اساس پژوهشی از سال ۱۳۷۰ به بعد میزان ادبیات زنان در ایران به سیزده برابر دهه قبل اش می رسد که پدیده ای قابل بررسی است. شهرنوش پارسی پور می گويد: "تجربۀانقلاب و جنگ و پيامدهای اقتصادی و روانی آن زنان را به ميدان حادثه پرتاب کرده است و اين گويا يک فرمان تاريخی است. من می نويسم چون انديشيدن را آغازيده ام. دست خودم نبوده است که چنين شده، ناگهان پوستۀحيوانی «ماده گاو» را از دوشم برداشته اند از اين رو می نويسم چون دارم انسان می شوم، می خواهم بدانم کيستم.اینجا
مجتبا دهقان: زبان و فمینیسم
یکی از مشخص ترین مرزهای اجتماعی مرزی است که بین زنان و مردان در استفاده از زبان وجود دارد و این مرز غالبا به شدت در گفتار تجلی می یابد.آدمهای ضعیف (از لحاظ سنی،مالی،تحصیلی) را در نظر بگیرید آرام تر از دیگران صحبت می کنند و کمبود اعتماد به نفس در آنها باعث ایجاد عدم قطعیت در گفتارشان می گردد. به همین خاطر است که نمونه های گفتار فاقد قدرت در زنان به اوج خود می رسد.ادامهAnd Other
:One Man in Two is a woman
و معرفی چند کتاب درهمین زمینه:
سکوت ها- تیلی السن(این کتب فهرست بلند بالایی از زنانی به دست می دهد که در تعارض با موقعیت خود در مقام نویسنده تا جایی پیش رفتند که در بیمارستان های روانی بستری شدند.)
ساخت شکنی زنانگی و مردانگی در فیلم های مارگریت دوراس- رویه میشل-ترجمه منیژه نجم عراقی- روشنگران 86
زنان ،جنون، پزشکی- ترجمه فرزانه طاهری -ققنوس-1375
حلا که می تونم کامنت بزارم یه کامنت دیگه هم بزارم و نظر من اینه که یه خورده با این زنانه نویسی و مردانه نویسی و تفکیک موافق نیستم هر چند این مقالهد ها را خوانده ام اما حق هم دارند اما نوشتن نوشتن است دیگر. کسی که می تواند می نویسد.
پاسخحذف