وقتی هفتان نباشد ...
در نگاهی جهان دوگونهاست :" برماست و یا با ماست ." و دراین نگاه هیچ حدوسطی وجود ندارد .جهانی که بی این نگاه به هستی بنگرد اصلا نباید باشد و چه بسا که نباشد .دراین نگاه همه چیز از چشم دوست بودن یا دشمن بودن معنا مییابد و شکسپیر این جهان اینگونه ندا درمیدهد که دوستی یا دشمنی ، مساله اینست ! هرگز در مخیلهی تنگ این نگاه مطلقاندیش خطور نمیکند که جهان سرشار از چشمها و نگاههای متعدد است و مغزهای متنوع.دراین نگاه همه اندازهی همند و تخیل مفهومی قاببندیشده دارد .در این نگاه اگر کسی مرا دوست نداشتهباشد و با چشم من به جهان ننگرد مسلما دشمن من است و با چشم دشمنی به من مینگرد و باز هرگز به این گمان نمیافتد که شاید نوع نگاه او در چشم و نگاه دیگری اصلا نباشد و تازه با خود فکر میکند چرا نباشد و همین نباشد او در چشم دیگری و به حساب نیامدنش به وضوح برایش القاگر معنای دشمنیاست .
سخن پیچیده نگویم .در هفتروز شومی که برمن گذشت ، هفتان هم تعطیل شد . از مراسم ختم برگشتهام ، خسته و بیحوصلهام و رنگ سیاه تا اعماق استخوانهایم نفوذکرده. خبر را کوتاه میشنوم و ابتدا در گوشم طنین بیزنگی دارد :"هفتان فیلترشد." میپرسم : " چه؟" میگوید :"هفتان فیلترشد."کیفم را گوشهای میگذارم و میآیم که به گرمای بخاری دلخوش کنم که ناگهان طنین زنگ صدا به گوشم میرسد ؛فیلتر شد .انگار که تازه صدا را شنیدهباشم باز دلخوش میکنم به دلخوشیهای بیخود و میگویم "اشتباه میکنی .مطمئنی؟"مطمئن است .میگویم" شاید بهخاطر سیستم هوشمند است که استفاده میکنیم ، گاهی اشتباه میکنند، درست میشود ."درست نمیشود .هفتان فیلتر شده و از دوشنبه تا حالا این اشتباه همچنان پابرجاست . ولی واقعا اشتباه کردهاند .آخر مگر یک سایت اینترنتی مثل یک مجلهی چاپیست که بهراحتی درش تختهشود و خوانندگانش از صفحهی هستی پاک؟ با این کار تنها اشتباه خود را بهرخ هزارها کاربر اینترنتی کشاندهاندکه ما جهان را دو گونه مینگریم:"یا برماست و یا با ماست ."
ولی اگر کاربران اینترنتی هفتان نخوانند چه خواهند خواند؟ شاید بهاین سوال هم فکر کردهباشند .و پاسخ لابد اینکه ، مسلما سراغ سایتهایی میروند که در تعریف " باما" میگنجد.
مگر خوانندگان مجلههای آدینه ، دنیای سخن، گردون، کارنامه و...تا چندی به دیگر مجلات مشابه دلخوش نکردند تا اینکه همانها هم به محاق توقیف رفت و کدامیک از آن خوانندگان سلیقهی مطالعهای خود را تغییر دادند ؟ اصلا چرا راه دور برویم .همین شهروند خودمان ، خوانندگانش حالا کجایند و چه میخوانند؟ هیچ ! آیا در خانه نشستهاند و در سایتهای اینترنتی دنبال مطالب درخور مطالعه میگردند یا به هفتهنامههای رقیب و به اصطلاح " با ما " رویآوردهاند ؟!پاسخ روشن است اما آنچه تاریک و مبهم است، اینکه بعدها مورخان ادبی برای تاریخ ادبیات این دوره بنویسند ؛ سیاهترین دورهی ادبیات در تاریخ .چنانکه حتی سایتی با دیدگاههای بسیار متنوع خوانندگانش- که با قاطعیت میتوان گفت پربینندهترین سایت ادبیست و به دور از جنجالهای سیاسی و فرهنگی راه خود میرود- هم تحمل نشد و فیلتر- این کلمه را هم آیندگان در فرهنگهای ادبیشان خواهند آورد – شد ، و این همه در حالی ست که هفتان همچنان خواندهمیشود اما در خفا ، با عبور از فیلترها و هزاران راه و روش دیگر . فیلتر شدن هفتان ، تنها بیان یک نکته بود به خوانندگانش و آن اینکه ما دوست نداریم آنچه را که به ذهن خودمان نمیرسد شما بخوانید یا آنچه را که خود فکر نمیکنیم .می پرسید چرا و تا چه زمان؟ پاسخ روشن خواهد بود ؛ تا وقتی که قدرت فراموش نشود .فیلتر شدن هفتان ، یک قدرتنمایی تمام عیار بود .
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر