دقیقا نمیدانم اولین کسی که برای دفاع از بیگناهی خویش و اعتراض به وضع موجود تصمیم به اعتصاب غذا گرفت ، چه کسی بوده است ، اما میدانم " بابی ساندز"Babby- sands - قهرمان مبارزات مردم ایرلند یکی از معروفترین چهرههایی ست که جان خود را در این راه گذاشت .
چرا اعتصاب غذا؟! وقتی که تمام درها به روی انسان بسته میشود ، وقتی که انسان تحت آزار انواع و اقسام شکنجهی روحی و جسمی باشد ، تنها و تنها یک چیز را در اختیار دارد ، چیزی که متعلق به خود اوست و هیچکس نمیتواند آن را تصاحب کند و آن چیزی نیست جز قدرت تفکر . فکر و اندیشهی آدمی به قلمرو هیچ قدرتی درنمیآید و انسانِ دربند ، برای اعلام موجودیت خود و نپذیرفتن وضع موجود دست به خلاقیتی شگرف میزند . حالا که جسم او در معرض آسیب است ، حالا که تمام راههای انسانی بهروی او بستهاست و صدایش به جایی نمیرسد ، چرا خود، اختیار جسم خویش را بهدست نگیرد؟درست مثل انسانی که در مقابل مرگ ، با کشتن خود به ستیز برمیخیزد اما این جا ستیز با مرگ – مفهومی انتزاعی – نیست ، بلکه ستیز انسان است با انسان، ستیز انسان ست با قدرتی که گمان میکند مالک اوست و او با این کار مالکیت او را از جسم خویش میگیرد ، با اندیشهاش که هرگز به قلمرو قدرت درنیامده ، برای رهایی جسمش به نفی جسمانیت خویش برمیخیزد . او با اینکار قدرت را به سخره میگیرد و دعوت به مبارزه میکند .
بابی ساندز در1954 میلادی در شهر بلفاست ، مرکز ایرلند شمالی به دنیا آمد . در 18 سالگی به ارتش جمهوریخواه پیوست ،دوبار زندانی شد ؛ یک بار به پنج سال و بار دوم به چهارده سال حبس محکوم شد . در زندان از پوشیدن لباس زندانیان امتناع کرد و خواستهاش انتقال از بند زندانیان جنایی به بند سیاسی بود . در حالی که زندانی بود از سوی مردم به عنوان نمایندهی محلی انتخاب شد اما دولت بریتانیا حاضر به پذیرش این انتخاب نشد .
وقتی مبارزان ایرلندشمالی در مقاومتی خونین ، همچنان اسیر استعمار انگلستان باقی ماندند ، وقتی که دولت بریتانیای کبیر بالاخره مجبور به پاسخگویی دربرابر جهانی شد که از ستم او بر مبارزان نمیگذشتند و وادار به پذیرش مذاکره از طریق واسطهای بیطرف با انقلابیون ایرلندی شد، ایرلندیها ، "اولاف پالمه "از شخصیتهای برجستهی سوئدی را به نمایندگی خویش برگزیدند . پالمه به انگلستان رفت ، مذاکرات به پایان رسد ، قرار شد درهای زندانها باز شود و مبارزان آزاد شوند، قتلعامها به پایان برسد و حقوق مردم ایرلند شمالی به رسمیت شناخته شود اما با رفتن پالمه به سوئد ورق برگشت و دستگیری گستردهی مبارزان آغاز گردید . دولت انگلستان تمام تعهداتش را زیر پا گذاشت و اولاف پالمه نیز در سوئد به شکل مرموزی ترور شد .
تمام راهها بستهشده بود . در چنین وقتی بود که بابی ساندز در زندان اعتصاب غذای خود را آغاز نمود . مبارزهی او شصت و شش روز طول کشید . دراین راه دیگرانی هم با او همراه شدند و در حالی که گمان می رفت شعلههای مبارزات مردم روبه خاموشیست ، فریاد اعتراض با اعتصاب غذا از چهاردیواری زندان به بیرون راه یافت : "بابی ساندز اعتصاب غذا کرده است ." تلاشهای ماموران برای شکستن اعتصاب غذای او به جایی نرسید . آنها از هر وسیلهای استفاده کردند تا و را وادار به ترک مخاصمه کنند ، نبردی نابرابر درگرفته بود ، نبرد اراده– چیزی که قدرتمندان فاقد آن بودند – بر زور و نبرد نحیف تن با چکمهی آهنین قدرت و از همه مهمتر نبرد خلاق اندیشه در برابر تکرار همیشگی اشتباهات قدرت . بابی ساندز حالا داشت ذره ذره به اسطورهها میپیوست . این ابر-انسان ، اسطورهی مقاومت ، اعتصاب را چنان تاب آورد که استعمار در برابرش به زانو درآمد و در حالی که خود را نسبت به اعتصاب غذای او بیتفاوت نشان میداد ذره ذره از قدرت عقب مینشست . روز شصت و ششم ،می 1981 بود که بابی ساندز در بیست و هفت سالگی در زندان بلفاست درگذشت . پس از مرگ او مبارزات مردم ایرلند به اوج خود رسید و در نهایت استعمار انگلستان مجبور شد که به خواستههای استقلالطلبان تن دهد و پس از آن ایرلند شمالی به شکل فرمانداری کل اداره شود .
بابی ساندز برای ابد خفته بود ، اما به همه نشان داد که در بدترین شرایط هم ، همیشه راههایی برای احقاق حق هست . پس از آن این شیوه در زندانها به عنوان سمبلی از اعتراض درآمد . گاندی هم به اعتصاب غذاهای طولانی درزندان معروف است و به نظرم ماندلا هم و بعد در ایران ، اکبر گنجی . او که در دوران بازداشت خود بارها دست به اعتصاب غذا زده بود ، حالا با اقدام نمادین اعتصاب غذایش در جلوی سازمان ملل ، تمام چهرههای سرشناس جهانی به گردش جمع شدهاند تا در این اعتصاب همراهش باشند ، که به او بگویند این مبارزهی یک فرد در برابر بیعدالتی و قدرت طلبی نیست ، تمام آزادیخواهان جهان به آن جا رفتهاند تا تمام بیعدالتی گوشه و کنار جهان را فریاد زنند ، همه آنجا جمع شدهاند تا اعلام کنند این مبارزهی تمام آزادیخواهان است برای به دست آوردن آنچه که نامش را حقوق اولیهی هر انسانی میدانیم که مثل هوا برای زندگی انسانی ضروریست ، مبارزهایست برای حقوق بشر.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر