بالاخره شروع شد .
نوشتن و بازهم نوشتن .نامش را دمادم گذاشتم تا يادي باشد از نوشته هاي لحظه اي يا به قول دوستي دمدمي چون معتقدست كه من دمدمي ام.اما شايد دمادم ترجمه فارسي -البته ترجمه نه چندان صحيحي-واژه ي شقشقيه ي عربي باشد .نوشته هايي كه گاه پيش مي آيد وبيشتر وقتها چون روح خفته اي آرميده است.
با نظراتتان خرسندم مي كنيد .
فعلا پايان
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر